دنياي ناشناخته کابوس


 

نويسنده: عباس اسماعيلي




 
روزي يک نفر در خواب ديد که سربازي دنبالش مي کند تا او را به زندان بيندازد. شخص از دست سرباز فرار کرد و در گوشه اي خودش را پنهان کرد. ناگهان متوجه شد که در حال خواب ديدن است.
او مي خواست ببيند چه کسي دنبالش کرده است. بنابراين فرياد زد «بيا و من را بگير» مردي که در حال کابوس ديدن بود وقتي پشت سرش را نگاه کرد به جاي سرباز، يک پسر کوچولو را ديد و وقتي سوال کرد که او کيست؟ پسرک پاسخ داد: «من ترس تو هستم.» اين لحظه براي آن شخص بسيار به يادماندني بود. او بعدها فهميد که ترس بي علت او موجب فرارش از واقعيت زندگي شده است.
چرا ما آدم ها خواب مي بينيم؟ خواب هاي ما چه مفهومي مي توانند داشته باشند؟ اين سوالي است که سال ها ذهن محققان را درگير خود کرده است.
به اعتقاد اين گروه خواب مثل داستان پوچ و بي معني است که يک آدم نادان تعريف مي کند؛ داستان هايي که هم صدا و هم هيجان دارند. البته دراين ميان گروه سومي هم وجود دارد که معتقدند خواب هم مي تواند به دليل روانشناسي مرتبط و هم بي ارتباط باشد. بنابراين گاهي خواب انسان ها با مفهوم و گاهي بي معنا و پوچ است.
مسايلي که ما آدم ها در زندگي خود بسيار از آن مي ترسيم در خواب با جزييات هرچه تمام تر به سراغ مان مي آيد و اغلب بدترين اتفاقي که از نظر هرکس ممکن است در زندگي بيفتد به شکل يک کابوس به سراغش مي آيد. هر شخصي با هر سن و سالي چند بار اين مساله را تجربه کرده است. همانطور که محققان و انسان ها روياها و خواب ها را هر کدام به نوعي تعبير مي کنند، مردم کشورهاي مختلف هم هر کدام به شکلي کابوس را تعريف مي کنند.
همان طور که مي دانيد خواب ديدن و کابوس ديدن با يکديگر متفاوت است. ما انسان ها در خواب اغلب شادي و چيزهاي خوشحال کننده اي را که در زندگي واقعي نمي توانيم به آن برسيم تجربه مي کنيم. به همين خاطر فرداي آن روز به سرعت آن را فراموش مي کنيم. اما هرگاه کابوس مي بينيم تا مدت ها به طور ناخودآگاه آن را به خاطر مي آوريم و دست به هر کاري مي زنيم تا آن کابوس به حقيقت نپيوندد.
هر انساني درذهن خود تصوري از دنياي اطرافش دارد که اين تصور اغلب با ترس همراه است. در زندگي واقعي به علت حضور آدم هاي مختلف در محيط اطراف انسان ديگر هيچ کس به ترس يا تنهايي خود در اين دنيا فکر نمي کند، اما به محض اينکه مي خوابد و خودش را در اين دنيا تنها مي بيند کابوس هاي پي در پي به سراغش مي آيد.

دلايل کابوس ديدن
 

عوامل بسيار متعددي به کابوس ديدن کمک مي کند. بيماري ( بخصوص تب)، استرس، روابطي که با مشکل مواجه شده، حوادث غير مترقبه (مثل تجربه يک زلزله)، بعضي از داروها (مثل i-DOPA) که براي بيماري پارکينسون استفاده مي شود و... ميزان کابوس هاي شبانه انسان را افزايش مي دهد. به اعتقاد «فرويد» پدر علم روانشناسي کابوس هيچ گاه براي تحت الشعاع قرار دادن واقعيت رخ نمي دهد. هم کابوس و هم رويا نشان دهنده اين است که فرد به آن چيزي که در زندگي حقيقي اش خواسته رسيده است.

روش هاي درمان کابوس
 

بهترين جا براي درمان کابوس، روياهاي انسان است. هر کس کابوسش را از مواد خارجي چون ترس مي سازد. ترس همان انتظار است. انتظار وقوع حادثه اي ناخوشايند. به گفته محققان براي درمان کابوس توضيح اين که شي يا چيزي که از آن مي ترسند بي خطر است، کافي نيست. مثلاً کسي که از مار مي ترسد خودش مي داند که مار آبي هيچ خطري براي او ندارد. اما باز هم اگر جايي با آن روبه رو شود پا به فرار مي گذارد. راه موثر براي غلبه به ترس روبه رو شدن با آن است. افرادي که از چيز يا شخصي مي ترسند بايد کم کم به آن نزديک شوند تا خودشان بي خطر بودنش را تجربه کنند. اين روش موثرترين راه براي درمان کابوس است.
بيشتر افراد کابوس هايي مي بينند که مضمون هاي مشابهي با هم دارند. اما براي هر کابوسي روش هاي غلبه کردن بسياري وجود دارد.
« فرويد» مي گويد: ترس و اضطراب هنگام کابوس ديدن به انسان اجازه نمي دهد که در همان موقع پاسخ يا واکنش مناسب به آن نشان دهد، اغلب درمان کابوس به خود شخص بستگي دارد و هرکس به طريقي راهي براي درمان کابوس هاي خود پيدا مي کند.
براي مثال کودکي که کابوس مي بيند از جايش برخاسته وبه طرف رختخواب مادرش مي رود. حضور مادر در کنار بچه ها راهي براي درمان کابوس هاي شبانه آنهاست.
اگر در خواب ديديد کسي در تعقيب شماست، سعي کنيد همانطور که به خواب رفته ايد از دويدن باز بايستيد، برگرديد و پشت سر خود را نگاه کنيد.
گاهي وقت ها با نگاه کردن به پشت سر خود، شخص يا حيوان تعقيب کننده شما ناپديد مي شود يا بي ضرري او به شما اثبات مي شود. اگر اين اتفاق پيش نيامد سر صحبت را با او بازکنيد.
اگر درخواب ديديد که کسي به شما حمله کرد، از او فرار نکنيد، تمام قواي تان را براي دفاع از خود به کار گيريد و خود را با شروع صحبت کوتاه با آن فرد درگير کنيد، با صحبت کردن دوستي جاي تنفر را مي گيرد.
اگر درخواب ديديد که به دام افتاده ايد، باز هم آرامش خود را حفظ کنيد. نگذاريد ترس و اضطراب بر منطق شما غلبه کند. به خودتان بگوييد که من کابوس مي بينم و کابوس هم زود به پايان مي رسد، خودتان را درآن دام رها کنيد و ببينيد که چه اتفاقي برايتان مي افتد. مسلماً هيچ حادثه يي رخ نمي دهد.
اگر درخواب ديديد که براي يک سخنراني يا امتحان آمادگي نداريد، خودتان را موظف نکنيد که درآن جمع بمانيد. خيلي راحت جلسه ي امتحان يا سالن کنفرانس را ترک کنيد، البته به جز ترک موقعيت راه ديگر اين است که با اعتماد به نفس کامل به پرسش ها پاسخ دهيد يا در حضور جمع به صحبت خود ادامه دهيد.
منبع: نشريه 7 روز زندگي، شماره 117